بازاريابي ديجيتال چيست؟

۱۴ بازديد
بازاريابي ديجيتالبازاريابي ديجيتالبازاريابي اينترنتي

بازاريابي ديجيتال چيست؟

بازاريابي ديجيتال نوعي از بازاريابي است كه از طريق كانال‌هاي ديجيتال چه آنلاين و چه غيرآنلاين انجام مي‌شود.
در اين روش، از تمامي ظرفيت‌ها و كانال‌هاي ممكن و موجود در دنياي ديجيتال استفاده مي‌شود تا اطلاعات به مشتري يا مصرف‌كننده رسانده شود.
پس اگر دقت بفرماييد، بازاريابي ديجتال محدود به اينترنت و يا رسانه‌هاي الكترونيكي نيست.
به بيان ديگر، بازاريابي ديجيتال از دو بخش يا دو فرآيند تشكيل شده است: فشار و كشش.
بخش فشار فرآيندي است كه به مصرف‌كننده دسترسي ايجاد مي‌كند و بر او تأثير مي‌گذارد. در مقابل بخش كشش فرآيندي است كه شما انجام مي‌دهيد تا زماني كه مصرف‌كننده به دنبال شما گشت شما را بيابد.


پس نتيجه مي‌گيريم:

بازاريابي ديجيتال يعني دستيابي به اهداف بازاريابي با استفاده از روش‌ها و ابزارهاي دنياي فناوري ديجيتال.


نگاه ريزبينانه‌تر به بازاريابي ديجيتال:
استفاده از فناوري‌هاي ديجيتال جهت ايجاد كانال‌هاي آنلاين و غير آنلاين براي دسترسي به بازار.
جهت دست‌يابي به هدف: پشتيباني از فعاليت‌هاي بازاريابي با در نظر داشتن سودآوري و حفظ مشتريان در كانال‌هاي چندگانه خريد و چرخه حيات مشتري.


براساس تاكتيك‌هاي زير:
•    درك اهميت راهبردي فناوري‌هاي ديجيتال
•    ايجاد و توسعه رويكردي برنامه‌ريزي شده براي دسترسي به مصرف‌كنندگان.
•    مهاجرت دادن برنامه‌ريزي شده مصرف‌كنندگان به خدمات و ارتباط آنلاين از طريق ارتباطات الكترونيكي و سنتي.
•    حفظ مشتري از طريق ارتقاي دانش و انگيزش او.
•    ارائه ارتباط يك‌پارچه و هدفمند.
•    توجه به ويژگي‌هاي شخصي مصرف‌كننده و ارائه خدمات ديجيتالي و آنلاين برساس نيازهاي او.

نكته‌هاي تعريف‌هاي ارائه شده:
1.    بازاريابي ديجيتال هم بسترهاي سخت‌افزاري را شامل مي‌شود و هم بسترهاي نرم‌افزاري.
2.    بازاريابي ديجيتال نسخه جهش‌يافته بازاريابي سنتي است كه در دنياي ديجيتال فرصت فرگشت يافته.
3.    در بازاريابي ديجيتال بحث محوري فناوري نيست، بلكه محور آن تجارت است و در هسته آن مشتري و ادامه رابطه با مشتري وجود دارد، تا پويايي داشته باشد.
4.    بازاريابي ديجيتال در خلاء رخ نمي‌دهد و زماني بهترين اثربخشي را دارد كه به صورت يك‌پارچه با ديگر استراتژي‌ها و روش‌هاي ارتباطي به كار گرفته شود، مانند ارتباط چهره به چهره، تلفن، نامه و بسته به نوع تجارت روش‌هاي ديگر... .
5.    ابزارها و روش‌هاي بازاريابي ديجيتال بايد در تمام فرآيند خريد حضور به مصرف‌كننده خدمت‌رساني كنند: پيش‌فروش، هنگام خريد، پس از فروش و ادامه ارتباط با مشتري.


نمونه‌هايي از ابزارها و روش‌هاي بازاريابي ديجيتال:

  • انواع ابزارهاي ديجيتال
  • انواع رايانه‌ها
  • بيلبوردهاي ديجيتال
  • تلويزيون‌هاي ديجيتال
  • موبايل‌ها و تبلت‌ها
  • پادكست‌ها
  • راديو
  • تلويزيون‌هاي اينترنتي
  • وبسايت‌ها
  • ايميل
  • نرم‌افزارهاي پيام‌رسان و جمعي
  • بهينه‌سازي براي موتورهاي جستجو
  • پيامك و پيام‌هاي نوشتاري
  • شبكه‌هاي مجازي
  • بنرهاي مجازي و ديجيتال
  • ارتباطات بي‌سيم
  • پايگاه‌هاي داده

با پيشرفت فناوري و راهكارها، روزبه‌روز بر انواع و روش‌هاي اين نوع از بازاريابي افزوده مي‌شود.
در بازاريابي ديجيتالي عناصر و عوامل زيادي دخيل هستند كه شبكه‌هاي اجتماعي از جمله مهمترين آنهاست.

بسياري از كمپاني‌ها و كسب و كارها اكنون پذيرفته‌اند كه براي موفق شدن در امر بازاريابي، بايد يك استراتژي ديجيتال در دستور كار خود قرار دهند كه احتمالاً بخش مهمي از اين استراتژي «استفاده از رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي» خواهد بود.

به همين دليل جاي تعجب نيست كه سال گذشته 25 درصد كل هزينه‌هاي مربوط به بازاريابي، به حوزه بازاريابي ديجيتالي اختصاص يافت و انتظار مي‌رود اين رقم در سال جاري به 33 درصد برسد.


در نگاه به آينده، احساس مي‌كنم كه چهار رويه بازاريابي جالب بعدي قرار است كه در سال 2015 به شكلي بسيار متفاوت به وجود بيايند:

1. بازاريابي نفر به نفر

مزاياي ارائه شده توسط فناوري‌هاي امروزي و داده‌هاي آنلان بدين معناست كه شركت‌ها و برندها بر آنند تا هرچه بيشتر از سمت بازريابي فراگير و عمومي به سوي بازاريابي نفر به نفر حركت كنند، يعني از مشتري‌گرايي انبوه به بازاريابي نفر به نفر در سطح انبوه.

ما در اين رابطه درباره سفارشي‌سازي صحبت نمي‌كنيم، عاملي كه محصولات را با درخواست‌هاي هر مشتري متناسب مي‌سازد، بلكه منظورمان متناسب‌سازي برخي از محصولات خاص با گروه‌هايي خاص از مشتريان است.

مشتريان خواهان ارزش و تضمين فردي مي‌باشند. وقتي كه آنها اين دو مورد را به دست مي‌آورند، در آن زمان شاهد بازاريابي‌اي خواهيم بود كه در واقع بسيار خوب مي‌باشد. با تكنولوژي‌هايي كه در حال حاضر موجود مي‌باشند، در واقع مي‌توانيم اين سرويس فرد به فرد را هم در ارائه محتوا و هم در ارائه خدمات و در تنوعي از ساير عوامل متفاوت آغاز كنيم.

2. تحليل‌هاي قابل‌پيگيري


تاكنون تحليل اطلاعات و داده‌هاي آنلاين زمان‌بر بود، كارشناسان آمار مجبور بودند داده‌ها را به نمودار تبديل كنند تا بدين طريق قابل استفاده شده و شركت‌ها هم بتوانند آنها را پيگيري و مورد استفاده قرار دهند. اما امروزه با معرفي تحليل‌هاي بلادرنگ و همچنين ابزارهاي خردسازي و مصورسازي داده‌ها، بازار و تجارت مي‌توانند بسيار بهتر و سريعتر آنها را بفهمند.

معناي مسئله فوق براي بازار سرمايه اين است كه شركت‌ها قادر شده‌اند تا با سرعت بيشتري در فضاي بازاريابي حركت كنند- آنها مي‌توانند آگاهانه و به موقع تصميم‌گيري نموده و استراتژي‌هاي بازاريابي با سرعت عمل بالاتري را خلق نمايند. آنها قادر به نشان دادن عكس‌العمل مي‌باشند، به ويژه اگر قرار باشد مشكلي رخ دهد.

3. تمركز بر سفر مشتري


بازارياباني كه عملكردشان به روز و مدرن است بازارياباني هستند كه مي‌دانند تركيب زندگي فيزيكي و ديجيتال ما به تمامي اشكال بسيار پيچيده و توقف‌ناپذير در حال ادامه يافتن است. بنابراين آنها به دنبال راه‌هايي هستند كه فرصت‌هاي بازاريافتي را از دو طريق فيزيكي و سنتي و روش‌هاي ديجيتال ايجاد مي‌كنند.

بنابراين بازاريان باهوش در سال 2015 آنهايي هستند كه به تك كانال گفتگو توجه كمتري دارند و خود را متوجه كل سفر مشتري مي‌سازند، سفري كه امروزه اغلب شامل تعامل با مردم در تمامي كانال‌هاي موجود در مسير به سمت تغيير و دگرگوني مي‌باشد.

امروزه تمركز از سنجش و اندازه‌گيري تغيير به سمت فهم و درك سفر مشتري معطوف گرديده است. اگر سفر مشتري را درك كنيم، در واقع قادر خواهيم بود تا به دو حوزه ديجيتال و فيزيكي نگاه كنيم و از اين طريق بفهميم كه مردم چگونه خريد مي‌كنند و يا اين كه چگونه برند‌هايمان را تجربه و لمس مي‌كنند.

مثلاً مردم براي خريد به فيسبوك نمي‌روند، اما از طريق تعامل با چند نفر در يك پست، فيسبوك بر خريد آينده آنها تاثيرگذار خواهد بود. بنابراين تمركز بر سفر مشتري مهم‌تر از تمركز بر بهينه‌سازي تغيير و دگرگوني كانالي خاص خواهد بود.

4. تجارب بي‌وقفه مشتريان


يكي از مشكلات اصلي شركت‌هاي كه به صورت آنلاين و آفلاين فعاليت دارند، تجارب از هم‌گسيخته و غيرقابل قبول مشتريان است. سال 2015 برندهايي را به خود مي‌بيند كه ارائه‌ كننده خدماتي هستند كه مشتريانشان از يكپارچگي بيشتري برخوردارند.

اين تغيير نيازمند كاهش در ايجاد زيرمجوعه‌ها و همچنين همكاري داخلي بيشتري مي‌باشد. تشخيص اين موضوع كه مشتريان آنها را يك وجود واحد مي‌بينند براي شركت‌ها و برندها مفهومي كليدي و مهم مي‌باشد، بنابراين اگر بخش‌هاي مختلف از يك شركت به صورت متفاوت از هم عمل نمايند يا اگر بخشي مجزا از شركت به فعاليت بپردازند، مشتريان ناگزير، دشواري‌ها، خدمات فاقد كيفيت و كارايي، نااميدي و .... را تجربه ‌خواهند نمود.

منبع: https://www.mrsz.ir/blog/internet-marketing-training/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%AC%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F.html

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.